سؤالی ازت پرسیده میشه............ مطمئنی که تا یک ثانیه قبل هم جوابش رو میدونستی.........حتی یادته کی جوابش رو پیدا کردی............. اما انگار میون مسیرهای عصبیت، توی همین یک ثانیه، یه سد ساختن!!
......
این روزها به وجود چیزی به اسم حافظه شک می کنم!
آقای دکتر در حال ویزیت بیمار ، رو به دانشجویان:
خب... همون طور که می بینین این مریض خوش تیپ ما مشکلش فلانه .... پسر خوبیه!!! یه کمی هم ادیکته!!! (addict)
....
پ.ن.:اونقدر پسر خوبی بوده که چندین بار چاقو خورده! .... شیفته این تعریف و تمجیدتیم دکتر!D:
دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد شاید بیچاره فرهاد دستش شکسته باشد!
پ.ن.: به یاد کوچولوی تخت 6 با شکستگی دوبل ساعد!/span>
فامیل 3 ساله: ..... سرفه(!) هفت سین چیدیم......با سیب......سبزه .....سکه ..... خرما! ......
من به این می اندیشم که خرما کجایش سین دارد؟!
میروم سراغ نظاره و شمارش ........شکر خدا که اینها سیناشون کم نیست!
بعد از چند دقیقه یادم می آید که خرمایی ندیدم .......بله!در ادبیات فامیل 3 ساله ما سنجد هم خرماست!