از یک گردش تقریباً طولانی برمیگشتیم...
توی مسیر برگشت٬بابا چشمش افتاد به یه راه فرعی .... روی یه تابلوی کوچیک کنارش فاصله تا شهر بعدی رو نوشته بودن: 6 km
در حالی که از راهی که ما میرفتیم،فاصله 25 کیلومتر بود!
عقل حکم می کرد که راه فرعی رو انتخاب کنیم...
از هر پیچ که میگذشتیم بابا می گفت: ... خوب شد که اون تابلو رو دیدم....6 کیلومتر کجا، 25 کیلومتر کجا؟!....تازه این جاده خیلی هم قشنگتره!
چندباری این جمله رو تکرار کرد...مامان هم جواب میداد: آره...ولی خدا کنه درست باشه .... یه وقت مجبور نشیم تموم این راه رو برگردیم؟!
...کم کمک جاده خاکی شد.
باز بابا گفت: همین یواش یواش حرکت کردن هم می ارزه .... 6 کجا و 25 کجا؟!
وقتی یکی دو کیلومتری بیشتر از اون 6کیلومتر رفتیم و عوض اون شهر، از چند تا آبادی و روستا عبور کردیم معلوم شد که چه رکبی خوردیم!
پ.ن.:نتیجه میگیریم که وقتی جایی این همه زیباست و پاکی طبیعت،جابه جا با پوست چیپس و پفک آلوده نشده پس پای بنی بشر هنوز به اونجا نرسیده!
...... نباید انتظار داشت که همچین جایی به جاده اصلی برسه .....
اینا همش خاطره ست!!!
اونم چه خاطره ای!
عجب چیزی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
عیب نداره... ولیی در عوض یکم مناظر طبیعیه بیشتری دیدید
من که خوش به حالم شد و کلی عکس گرفتم...فقط قسمت غم انگیزش بنزینه دیگه!
بابای من که اگه راهو اشتباه بره قاطی می کنه میگه شما حواس منو پرت کردین. انقدر عصبانی میشه که امکان داره مثل این راننده اتوبوسا سوئیچو برداره و ماشینو بذاره بره.
منم باشم همینو میگم
!
پس بهتره خودتون زودتر گردن بگیرین که کار به اونجا نرسه
سلام خانم دکتر ...
خوبین تو سال جدید ؟
در عوض از زیبایی و تمیزی لذت بردین. به نظر من همین خودش کلی می ارزه. نگران بنزین هم نباش. قرار نیست که هر روز هر روز از این گشت و گذارا برین !
سلام
...شما چه طور؟
خوبم سلام میرسونم
آره والا!...کاش قرار بود
سلام عزیز

عالی بود
یادم باشه وقتی از یه طبیعت بکر و باحال لذت می بریم برای دیگران هم این لذت بداریم
سلام
ممنون
نابودش نکنیم لااقل
مگه وسط راه بنزین تموم کردین؟؟
نه...ولی نیست من فرزند نمونه ام واسه همون دلم واسه بابا سوخت که باید پول بنزین مضاعف رو بده