کشکستان!

... کشک می سابیم....آب حوض می کشیم!!!

کشکستان!

... کشک می سابیم....آب حوض می کشیم!!!

الکی خوش ها!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

چیزهایی که برای انجام محاسبات آماری لازم هستند!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

مدرسه پیرمردها!

بالاخره بخش اول تموم شد بدون اینکه گیس گلابتون تنبل چیزی ازش بنویسه! هربار که اتفاق جدیدی می افتاد با خودم می گفتم حتما می نویسمش که بعدها یادم نره ولی ... خب چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است ننه!خواب امان نداد که نداد!

با عرض شرمندگی، با وجود اینکه اینترن ماه دوم هستم با اجازه تون، هنوز نتونستم خودم رو با شرایط جدید وفق بدم و الان هم که چند روزیه فیلد بهداشت شروع شده و خدا رو صد هزار مرتبه شکر خبری از کشیک نیست و عصرها و شب هام مال خودمه، همچنان در حال خماری به سر می برم و مثل عزیزان نَکِشیده، چرت می زنم! احتمالاً سیستُم بدنم تصمیم داره بیداری ها و بدو بدوهای اورژانس رو جبران کنه و یه چند کیلو خواب هم save کنه برا روز مبادا! 

این چند روز بعد از سال ها(!!!) در دانشکده فخیمه مون کلاس داشتیم ... علاوه بر اینکه جای همه چیز عوض شده و همه امور صد درجه بی نظم تر از قبل اداره می شه، ماها حکم اجداد بزرگ رو داریم تو اون در و دیوار آشنا! 

وقتی روی برد برنامه کلاس های پزشکی 90 رو دیدم حس کردم صدسال از روزهایی که از اون راهروها رد می شدیم گذشته.... احساس فسیل بودن بهم دست داد!   

هــــی هــــی کجایی جوونی؟! 

البته به لطف وجود همیشگی بعضی افراد بانمک هنوز اطلاعیه ها و پوسترهایی از سال 86 هم در گوشه و کنار به چشم میخورد که بسی نوستالژیک می نمود فضا را! 

نمیگن ممکنه 4تا پیرزن پیرمرد بیان اینارو ببینن یاد بچگیاشون بیفتن اشکشون دربیاد، قلبشون بگیره مرحوم شن؟!!! مردم چه بی ملاحظه شدن مادر ... زمان ما که این طور نبود! 

راستی زمان ما چه طور بود؟! 

پ.ن.: فردا عازم در و دهات هستیم،جهت سر و کله زدن با آمار و تحلیل ها و شبه پژوهش ها و هزار و یک مدل جنگولک بازی که اساتید نه چندان عزیز بهداشت ازمون می خوان!  

شاعر می فرماید: 

  خوشا به حالت ای روستایی ...