کشکستان!

... کشک می سابیم....آب حوض می کشیم!!!

کشکستان!

... کشک می سابیم....آب حوض می کشیم!!!

غمناکم

... و حقیقتا روز تولد من باید خرما پخش کنند،

...آن هم با هسته!

کشیک

بلا چیزیه این کشیک! 

امان از اینترنی... 

دلم واسه نوشتن چیزایی که دلم میخواد توی این صفحه تنگ شده... 

خستگی هم بد چیزیه...این رو یادم رفته بود همون اول بگم!  

مخلص کلوم این که داخلی رو شروع کردم و خودم دارم تموم میشم...بعد از هر کشیک واقعا حس میکنم نابود شدم! 

از صبح تا شب....نه نه نه...ببخشید از صبح تا ظهر روز بعد می دویم و می دویم...چیزی که یاد نمی گیریم...فقط بدو بدو و سر و کله زدن با مردمه. 

مردمی که نود درصدشون نذر دارن رو اعصاب بقیه اسکی کنن... 

  

لپ تاپم رو فقط اونقدری درست کردن که روشن بشه...یه چیزایی هم از توش درآوردن دادن دستم ...گفتن اضافیه! 

وقتی که لپ تاپ نازنینم تو مریضخونه گیر کرد رفتم توههییتر!...توی این مدت کوتاه هوارتا توههیت نمودم...دل پردردی دارما خداییش! 

خوبی توهههیییتر اینه که دنگ و فنگ نداره...آدمی هم که راحت طلب...!  

ولی باز خواهم نوشت .. 

البته نه این طور مشوش!