کشکستان!

... کشک می سابیم....آب حوض می کشیم!!!

کشکستان!

... کشک می سابیم....آب حوض می کشیم!!!

روزگار کودکی ...

شب ........ یه پارک کوچیک خارج از شهر ....... سکوت ............. سرسره ....... الاکلنگ ......... تاب .......... و ......

کسی هم نیست که به خاطر این که بزرگ شدی و این بازیا مال تو نیست سرزنشت کنه.

وقتی داری میخندی و از پله های سرسره بالا میری اگه به پدر و مادرت نگاه کنی میتونی یه لبخند معنی دارُ روی صورتشون ببینی.

اونا نگاهت که میکنن همون دختر کوچولوی شیطون رو میبینن ......با پیراهن و کفش صورتی و گل سر کوچولوش....... که داره براشون دست تکون میده ......... 

نظرات 9 + ارسال نظر
آوا چهارشنبه 14 بهمن 1388 ساعت 01:05 ق.ظ http://avayechakad.blogsky.com

سلام .
عجب دنیای شیرین و خوبی دارن بچه ها .
اگه بخوان بخندن کسی بهشون نمیگه دیوونه هستن و اگه بخوان گریه کنن کسی سرزنششون نمی کنه .
آدما که بزرگ و بزرگتر میشن از خودشون دور و دورتر میشن .
باید برن یه خلوتی واسه خودشون پیدا کنن ، اون دور دورا ، جایی که کسی به خندشون اخم نکنه و به گریشون نخنده .
موفق باشی .
راستی کشکای خوبی میسابیا . . .

سلام
آره واقعا
واسه همینه که بچه ها همیشه شیرینترن:)
خیلی ممنون....لطف دارین شما

سهبا چهارشنبه 14 بهمن 1388 ساعت 08:12 ق.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

خوبه که گاهی برگردیم به کودکی و بازیهاش و بشیم همون بچه کوچولو و هر کاری دلمون خواست انجام بدیم !

آره....خییییلییییی!
به من که خیلی خوش گذشت:)

نینا پنج‌شنبه 15 بهمن 1388 ساعت 02:53 ق.ظ http://nena.blogsky.com

دقیقا

خیلی با حاله حسی که با آدم منتقل میشه

...و یه جوارییم عجیبه!

نکته دان جمعه 16 بهمن 1388 ساعت 01:26 ب.ظ

سلام گیس گلابتون
عجب اسم قشنگی برای خودت انتخاب کردی.

سلام.....خیلی ممنون:)

دستنوشته (ساشیا) جمعه 16 بهمن 1388 ساعت 08:00 ب.ظ http://safeye-aval.blogfa.com/

وای که چقدر دلم تنگ شده برای بازی های کودکانه.
بعضی وقتها توی پارک بازی بچه ها رو نگاه می کنم. خیلی لذت بخشه.
و اگه کسی نباشه خودمم بازی می کنم.

می خوام کوچیک بشم.
خیلی کوچیک.
وقتی که همه چیز رنگ خدا داشت.

مرسی گلم.
نوشته هاتو خیلی خیلی دوست دارم.

منم دلم تنگ شده....اونقدر کوچیک که دیگه چیزای بزرگ مهم نباشن...
ممنون عزیزم
منم شعرای شمارو

دستنوشته (ساشیا) جمعه 16 بهمن 1388 ساعت 08:02 ب.ظ http://safeye-aval.blogfa.com/

در مورد پست قبلی ات هم فکر کنم مولوی هم نرسیده به آرزوش. گرچه خیلی تلاش کرد و ...
یعنی همیشه آدم نباید برسه؟ هر چقدر هم تلاش بکنه؟

نمیدونم چرا همیشه اینجوریه:|

لبخند شنبه 17 بهمن 1388 ساعت 04:17 ب.ظ http://labkhandeman.blogsky.com/

سلام
تازه این نگاهشون خیلی به دل میشینه

سلام......این نگاهٌ نمیشه با دنیا عوض کرد:)

s.a.g شنبه 17 بهمن 1388 ساعت 09:41 ب.ظ http://bigonahan14.blogfa.com

این گیسگل منه؟

نه....بچه مردمه!!!:دی

نادر دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 08:17 ب.ظ http://ghalebweblog.blogsky.com

سلام
اگر از قالب وبلاگتون خسته شدین می توانید با مراجعه به سایت ما قالب جدید و حرفه ای مناسب برای گوگل و به منظور افزایش بازدید انتخاب کنید

سلام:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد