کشکستان!

... کشک می سابیم....آب حوض می کشیم!!!

کشکستان!

... کشک می سابیم....آب حوض می کشیم!!!

دَنگ!..... دَنگ!

همانا آزار دهنده ترین صوت جهان ، ملودی الارم موبایل انسان است!

+ همیشه با شنیدن این آهنگ از هر دستگاه مولد صوتی غیر از گوشی خودم میل شدیدی دارم که سر به کوه و بیابان بگذارم! ......... البته زمانی که مجبور به بیدار شدن هستم هم این حس رو دارم اما متاسفانه وقتی برای این کار نیست!!!

× در عجبم که چرا رینگ تون این همه موبایل باید این ملودی باشه؟؟؟!!!!......حتی توی فیلم ها!!!!:((

   حیف که زودتر از هر آهنگ دیگه ای میتونه منو از خواب بپرونه و گرنه....... :|

      

نظرات 5 + ارسال نظر
باقری شنبه 15 اسفند 1388 ساعت 04:04 ب.ظ http://haqiqat.mihanblog.com

گفتگوبانوزاد
ای نازنین کودک دلبند بازگوکه ازکجاآمده ای؟

من ازپهنه بیکران ((هرکجا)) به اینجاآمده ام

این چشمهارابه رنگ آبی ازکجابه دست آوردی؟

درراه که می آمدم آنهاراازآسمان وام گرفتم

وفروغ چشمانت را این برق وچرخش ازکجاست؟

این برق نیزه ستارگان است که دردیدگانم مانده است

آن دانه های کوچک اشک را ازکدام جعبه جواهرربوده ای؟

چون بدین جارسیدم آنهارادرتالارانتظاریافتم
وآن پیشانیت رابگوی که چگونه چون ایوان آسمان بلندوتابناک شد؟

درراه که می گذشتم دستی مهربان آن رانوازش کرد

گونه هایت به کدام موهبت چون گلهای سرخ وسپیدشد؟

چشمم درراه به چنان جمالی افتاد که ازهرچه آدمیان دانندواندیشند خوشتراست

آن لبخند سه گوش سعادت بخش ازکجاست؟
ازآنجاکه سه فرشته باهم مرابوسیدند.
واین گوشهای صدف شگل مرواریدگون چگونه پدیدارشد؟

خداوندسخن میگفت واین هردوسربرآوردندتابشنوند

وآن دستهای سپید چگونه پدید آمد؟

این دستهابندی است که عشق برخودنهاد

آن پاهای کوچک دوردانه را ازکجابرگرفته ای؟

ازهمان گنجینه که بالهای کروبیان درآنجابود
وچگونه این همه چیزهادرهم پیوست وتوراپدیدآورد؟
خداوندبه من اندیشید ومن ازمیانه سربرآوردم
اماچگونه شدای نازنین که توپیش ماآمدی؟
خداوندبه شمااندیشیدومن اکنون درآغوش شما هستم

شعریست ازجرج مک دونالدکه آنرابه شمادوست بزرگوارتقدیم میکنم امیدوارم مقبول افتد
یاحق









آخی!......ممنون....قشنگ بود:)

سهبا شنبه 15 اسفند 1388 ساعت 08:17 ب.ظ

عزیزم یعنی به خاطر اینکه از خواب بیدارت میکنه و به دنیای واقعیتها چشمتو باز میکنه ازش بدت میاد؟

شاعر در این مواقع میگه:تنبل همیشه خوابه...جاش توی رختخوابه!
منم روی حرف شاعر حرف نمیزنم دیگه;)

مونارک شنبه 15 اسفند 1388 ساعت 11:38 ب.ظ http://moonark.blogsky.com

من wedding of love رو خیلی دوست داشتم که اونقدر رایج شد که مجبور شدم عوضش کنم

اشک تو چشام جمع میشه وقتی میشنوم اون آهنگٌ:((

لبخند شنبه 15 اسفند 1388 ساعت 11:56 ب.ظ http://labkhandeman.blogsky.com/

سلام
هر اهنگی بذاری بازم همین حس رو پیدا میکنی! مشکل این صبح از خواب بیدار شدن که باعث دلزدگی میشه

سلام.......آی گفتی....آدم باید اونقدر بخوابه که خودش لز خواب پاشه....نه اینکه با هزار جور زنگ و آژیر از خواب بپره:(

بامداد سه‌شنبه 18 اسفند 1388 ساعت 10:01 ق.ظ http://bamdadnevesht.blogfa.com/

این رینگ ها بابا و بابابزرگ و هفت جد در گور پوسیده مان را هم جلوی چشم مان آورده...
امیدوارم رینگ هایمان دیگر صدا نداشته باشند

از این نظر که خوبه......دیداری هم تازه میکنیم;)
منم امیدوارم مجبور نباشیم برخلاف میلمون بیدار شیم:|

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد