کشکستان!

... کشک می سابیم....آب حوض می کشیم!!!

کشکستان!

... کشک می سابیم....آب حوض می کشیم!!!

دل تنگی...

از اون دسته افراد هستم که اگر تا کره ماه هم با کسی همسفر باشم٬ کسی که اول سر حرف رو باز میکنه نخواهم بود! 

اما نمیدونم چه طور بود که همیشه توی هر جمعی خیلی زود دوست پیدا میکردم و با کمال تعجب همیشه هم این دوست ها بهترین های اون جمع بودن. 

دوستانی که داشتم (و دارم البته) از اون جنس آدم ها هستن که اگر بعد از هزار سال هم ببینمشون مطمئنم که تغییری نکردن.....  

جوری هستن که آدم کنارشون غریبی نمیکنه .... 

اما... 

....... اما الان یقین دارم که این استعداد دوست یابیم رو یه جایی ـ شاید پشت درهای دانشگاه ـ جا گذاشتم... 

  

 

نظرات 3 + ارسال نظر
محمدحسین دوشنبه 18 مرداد 1389 ساعت 12:22 ق.ظ

واقعا همین جوریه که میگی.((استعداد دوست یابی و ...)) پشت در جا موند

پس مثل اینکه همدردیم:|

محمدحسین پنج‌شنبه 21 مرداد 1389 ساعت 12:38 ق.ظ

بدجور!!!!

اصلا روزگار بدیه:|

لبخند جمعه 22 مرداد 1389 ساعت 03:01 ب.ظ http://labkhandeman.blogsky.com/

حالا اگه یه روز اون خورشیدخانم نباشه همه دلتنگش میشنا...

آره والا!....اما کیه که توجه کنه؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد