مکان: پارک نزدیک خانه
نمای باز از نیمکت های سر راهی...
در حالی که از روی دست و پای دو تا مرغ عشق که راه رو بند آوردن لی لی می کنی...
خانم ماجرا: .... آخه مامان من با مامان تو تفاهم نداره ....
......
هی میگن مهم تفاهمه و اینا ..... همینُ میگنا!!!
پ.ن.: اگه کسی یه شعبه مشاوره خانواده توی پارک بزنه کارش حسابی میگیره!
اصلاً چه طوره ترک تحصیل کنم و خودم این وظیفه خطیر رو به عهده بگیرم؟!
ای ول...چه فکر اقتصادیه جالبی...اما پس تو کافی شاپ هم یه شعبه بزن
ما اینیم دیگه!!!.....اونجارو گذاشتم واسه دوستان دیگه
آدرس بده من خودم میام !
نزدیک خونه دانشجویی من.....شما بیای میتونیم پروژه های بزرگتر هم برداریم
هی... بترکه این مشاوره های دره پیتی. البته من مشاور خوبیم...
میدونم.....مثل خودمی
نه بهتره برای اینکه نشون بدی در حین تحصیل هم میتونی کار کنی پاره وقت باشه بهتره!!!!!!!!!!!!
خودمونیم....من در حین بیکاریم نمیتونم تحصیل کنم.....چه برسه کار در حین تحصیل!!!
خانم دکتر و مشور و اینا !! یه وقت میتونی برام ما رزرو کنی !!!
مشکل ما حاده!!
خدا بد نده.....شما بدون نوبت ویزیت میشی....پارتی بازی؟؟؟....کی؟!!....من؟؟!!!!
ولی جدا از شوخی خدا نکنه مشکل داشته باشی
ای بابا مشکل که همیشه هست!!!!!!!!!!
فقط خواستم روحیه بدم!!! تو میتونی و از این حرف
میدونم.....منم دعا کردم اصلا مشکل نداشته باشی که لااقل خدا برات کمشون کنه دیگه
نوکرتیم!!!!!!!!!!!!!
اختیار دارین!!!