کشکستان!

... کشک می سابیم....آب حوض می کشیم!!!

کشکستان!

... کشک می سابیم....آب حوض می کشیم!!!

روز تمشکی

دیروز با دلخوری از زمین و زمان شروع شد ولی بعد پر شد از طعم تمشک و شکوفه های قرمز و درخشان انار...
وقتی که بقیه بین بوته های تمشک جنگلی بودند ، من ، میون آواز دلنشین چندین و چند پرنده ناپیدا، کنار جاده می دویدم و پروانه های نارنجی رنگ زیبا رو دنبال می کردم ...
روز قشنگی شد این روز تمشکی!
 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
رضا شنبه 28 خرداد 1390 ساعت 11:48 ب.ظ http://manam.blogsky.com

دنبال پروانه ها می دوی دی؟!!

آره چون پروازشون خیلی قشنگ بود و چون تند تند میرفتن باید میدویدم تا بتونم اون پرواز زیگراگیشون رو ببینم

من - هیچکی - نیستم یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 05:33 ق.ظ

سلام
صحنه زیبایی بوده.
جای من و باقی دوستان خالی !

انشاالله که آلرژی زودتر خوب و همیشه خوب و خوش باشی.

فعلا

سلام
بسیار زیبا....جاتون خالی
ممنونم...آمین

مهرداد یکشنبه 29 خرداد 1390 ساعت 12:03 ب.ظ http://manam-minevisam.blogsky.com

حالا چرا روز تمشکی؟؟ تو که بین آواز پرنده ها بودی که!

دو طرفم هم پر از بوته های تمشک بود....عکسشونم که گذاشتم اینجا...حاصل دسترنج دیگران رو هم که زدم به بدن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد