کشکستان!

... کشک می سابیم....آب حوض می کشیم!!!

کشکستان!

... کشک می سابیم....آب حوض می کشیم!!!

یک مکان فرهنگی!

پشت شیشه سوپری های نزدیک خانه: سیگار نداریم!

پشت شیشه سوپری ها و دکه های روزنامه فروشی و .......... نزدیک دانشگاه : سیگار موجود است!

تقویت روحیه شهروندان!

زمان: صبح اول وقت

مکان: سرویس دانشگاه

..... راننده رادیو را روشن می کند.

مجری اول: ...... اعلام کرده زمستان امسال قطعی گاز نخواهیم داشت!

مجری دوم: مثل شب یلداست که قبلش اعلام کرده بودن چیزی گرون نمیشه؟!!!

مجری اول: ..........

مجری دوم: خوبه که قبلش اینارو میگنا! شاید از نظر روحی به مردم کمک می کنه!!( احتمالاً میخواست بگه مردم میتونن دلشونُ خوش کنن!) .....حتی اگه بعدش گرون شه یا گاز قطع بشه!!!

.................

پ.ن.: رادیو هم چیز جالبیست! 

 

مدرنیته!

قدیمتر ها قصه «خرگوش و لاک پشت» را می خواندیم ............. این روزها قصه «لاک پشت و اینترنت» را! 

این است پیشرفت تکنولوژی!!!

پناهم بده

می گویی باور کنم کمک های دیروزت برای این بود که امروز فراموشم کنی؟!!

هرطور حساب می کنم این دو به هم در نمی شوند!

مهربان تر از اینها بودی...

* خدایا، دوستت دارم.........دوستم داشته باش.....

هزار راه نرفته!

همیشه میگی: آدم به چشماشم نباید اعتماد کنه!

اون وقت خودت میری به یه غریبه اعتماد میکنی! عنان مرکب هم که دستشه! اصلا نمیگی شاید تو رو از مقصدت دور کنه؟! به این فکر نمیکنی که چه قدر سخته برگشتن از این راه؟! نمیگی خودم باید چشمامو باز کنم...حواسم باشه؟!

پ.ن.: راننده عزیز! وقتی از چهار تا سرنشین تاکسی، سه تاشون یه جا میرن و فقط یه نفره که بین راه پیاده میشه و از اولم صدبار بهت اینو میگه، لطف کن و وقتی رسیدی ترمز کن! شاید اون بنده خدا نظرش عوض نشده، فقط راهُ بلد نیست که این همه بال بال میزنه!!!