کشکستان!

... کشک می سابیم....آب حوض می کشیم!!!

کشکستان!

... کشک می سابیم....آب حوض می کشیم!!!

حس خوب زندگی

یه روز سرد بارونی.....پالتو میپوشی .....شال گردنُ میندازی گردنت......چترتم میگیری دستت و آروم آروم تو پارک نزدیک خونه قدم میزنی .

روی زمین پر شده از برگای زرد ......شده درست مثل یه فرش خیس که خدا جلوی پات پهنش کرده..... از صدتا red carpet هم بهتره !

باد میاد و سرما رو میزنه تو صورتت و همه استرس اون روزت رو  با خودش میبره.

برخلاف روزای آفتابی پارک خلوته و میتونی با خیال راحت ذوق کنی!

با خودت میگی: وای که چه قدر این هوا رو، این خنکی رو ،این درختا رو دوست دارم!

پ.ن.: انسان جایزالخطا(اینجانب) در این مواقع میگه:...خدا جونم اگه الآن برف میومد  که بهتر بود......برف میخوام!

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...

وقتی با ما یا بدون ما زمین میچرخه و عین خیالشم نیست...
وقتی هر قدرم تلاش کنیم بازم زندگی همونجور که خودش میخواد ادامه پیدا میکنه.....
وقتی نمیتونیم جلوی حرکت عقربه های ساعت رو بگیریم (این مورد شبای امتحان خیلی بیشتر به چشم میاد!)...
وقتی دنیا دو روزه و یه روزش هم جمعه ست!...
.... چه کاری مهمتر از سابیدن کشک ممکنه وجود داشته باشه؟؟؟!!!
پس، پیش به سوی دنیای کشک و آب حوض!
 

پ.ن.1:سفارش سابیدن هرگونه کشک پذیرفته میشود!
پ.ن.2:ایضاً «...آب حوضیــــــــــــــــــه!!!....»